شکوفه های صورتی | ||
رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا از گلستان کرم طرفه نسیمی بوزید نازم آن دوست که با لطف سلیمانی خویش فیض روحالقدسم کرد رها از ظلمات من نبودم بجز از جاهل گم کرده رهی در شگفتم ز کرامات و خطاپوشی او دست از دامن این پیک مبارک نکشم زین دعاهاست که با این همه بیبرگی و ضعف هر سر مویم اگر شکر کند تا به ابد [ سه شنبه 88/6/3 ] [ 11:3 صبح ] [ صبا ]
*به نام خدای روشنایی وآرامش* شده یه وقتی ترجیح بدی سکوت کنی، وقتی نمی تونی با حرف زدن مشکلتو حل کنی ،اون موقع چاره ای جزسکوت ند اری اول اون سکوت شاید بتونه آرومت کنه اما یه وقتی می بینی اون سکوت یه فریادی شده تو قلبت یه فریادی که حتی نمی تونی فریادش بزنی، اون فریاد قلبته که می گه دارم خسته میشم از این سکوت اما می بینی نمی تونی براش کاری کنی پس میگی صبور باش قلب من کسی هست که حواسش بهته،اون فریادتو می شنوه اون یه روزی جواب این قلب خسته را می ده شاید الانم داده اما تو اونقدر ازش دوری که نمی شنوی *پس قلب کوچکم بیا وانقدر بزرگ شو تا بتونی صداش را بشنوی* [ دوشنبه 88/5/26 ] [ 12:4 عصر ] [ صبا ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |